اگر ما کمک نکنیم، این کودک از پا می‌افتد… همراه حیدر باشیم

حیدر، پسر ۱۲ ساله‌ای‌ست که در کنار کودکی‌اش، بار سنگینی از رنج و بیماری را به دوش می‌کشد. او دانش‌آموز پایه ششم ابتدایی‌ست، اما مسیر زندگی‌اش پر از پیچ‌وخم‌هایی‌ست که حتی برای بزرگ‌ترها هم طاقت‌فرساست. 

از سال‌های نخست زندگی، حیدر با مشکلات روانی دست‌وپنجه نرم کرده است؛ تا جایی که در کودکی، تجربه‌های تلخی چون خودزنی و خودسوزی را از سر گذرانده است. با مداخله مؤسسه خیریه مهرآفرین و تأمین هزینه‌های روان‌پزشک و روان‌شناس، روند درمانی او آغاز شد و تا حدی کنترل شد. اما این پایان ماجرا نبود. 

سال گذشته، حادثه‌ای تلخ زندگی حیدر را بیش از پیش تحت تأثیر قرار داد. او در یک تصادف شدید، طحال خود را از دست داد و کلیه راستش نیز آسیب دید و تحت عمل ترمیمی قرار گرفت. اکنون، پزشکان هشدار داده‌اند که به دلیل نبود طحال، خطر افزایش پلاکت خون او را تهدید می‌کند؛ افزایشی که در صورت کنترل‌نشدن، می‌تواند زمینه‌ساز ابتلا به سرطان شود. حیدر باید هر دو ماه یک‌بار آزمایش خون بدهد و تحت نظر پزشک باشد. تهوع، زردی پوست و ضعف جسمانی، بخشی از روزمرگی‌های او شده‌اند. 

از سوی دیگر، تداخل داروهای جسمی و روانی، شرایط پیچیده‌تری را برای درمان او ایجاد کرده است. حیدر همچنان نیازمند ویزیت‌های منظم روان‌پزشک است و مادرش، برای جلوگیری از بازگشت رفتارهای پرخطر، ناچار است تا حد امکان خواسته‌های او را برآورده کند. این وضعیت، نه‌تنها فشار روانی زیادی بر مادر وارد کرده، بلکه نشان‌دهنده نیاز فوری به مداخلات روان‌درمانی برای هر دو نفر است. 

اما این تنها بخشی از ماجراست. مادر حیدر، زنی رنج‌کشیده و تنهاست. دو سال پیش به دیابت مبتلا شد و به دلیل ناتوانی مالی، امکان تهیه منظم انسولین را ندارد. همین موضوع باعث شده تا با عوارضی چون بی‌حسی اندام‌ها، ضعف بینایی و مشکلات جدی جسمی مواجه شود. عینک قبلی‌اش دیگر کارایی ندارد و دندان‌هایش به دلیل دیابت از بین رفته‌اند؛ موضوعی که نه‌تنها سلامت او را تهدید می‌کند، بلکه باعث سوءتفاهم‌های اجتماعی درباره اعتیاد  و شرمساری فرزندانش شده است. 

سال گذشته نیز به دلیل درد و تورم سینه، تحت جراحی قرار گرفت و آبسه‌ای از بدنش خارج شد. اکنون با افزایش قند خون، دردها بازگشته‌اند و پزشکان انجام سونوگرافی و آزمایش‌های تکمیلی را ضروری دانسته‌اند. 

مادر و پدر حیدر به دلیل اختلافات شدید از یکدیگر جدا شده‌اند. پدر، در ازای واگذاری حضانت فرزندان، کارت یارانه را از مادر گرفته و هیچ حمایتی از خانواده نمی‌کند. مادر گاهی با خیاطی، آن هم در صورت داشتن مشتری، تلاش می‌کند هزینه‌های زندگی را تأمین کند. اما این درآمد ناچیز، حتی کفاف ابتدایی‌ترین نیازهای روزمره را نمی‌دهد. 

این خانواده در خانه‌ای استیجاری، با حداقل‌ها زندگی می‌کنند و در حال حاضر، برای ادامه درمان حیدر به ۵۰ میلیون تومان نیاز دارند؛ مبلغی که برای آن‌ها دست‌نیافتنی‌ست، اما با همراهی شما یاوران مهربان، می‌تواند به واقعیت تبدیل شود. 

بیایید با هم، نگذاریم درد و بیماری، آینده حیدر را خاموش کند.  

با مهر شما، می‌توانیم امید را به این خانه بازگردانیم و نوری تازه در دل این کودک روشن کنیم.